جو شهنشاه دین رو به روی قوم کین فرمود ایهاالناس به صدای حزین
زهراست مادرم پسر حیدرم نامم بود حسین و سبط پیمبرم
کشتید اکبرم هم با اصغرم عباس جوان و عون و جعفرم
کشتید یاوران قاسم نوجوان در خیمه علیل است عابد ناتوان
بن سعد لعین اطفالم ببین در خیمه نشسته زینب دل حزین
شیعه کردند شهید آن قوم پلید نو گل باغ زهرا ازحکم یزید
شیعه دیدی چسان کردند کوفیان راس عزیز زهرا بر نوک سنان
به فغان نوا بر گو ناخدا یاری کن حسین را زبرای خدا
به میدان چون شد روان شه زاده اکبر شبه پیمبر
به دنبال شد روان لیلای مضطر با دو چشم تر
جانم تازه جوانم کن ترک میدان ارام جانم
بودی آرام دل و مونس جانم روح روانم
زند هجرانت شرر بر جسم و جانم زنده کی مانم
جانم تازه جوانم کن ترک میدان ارام جانم
حجل عیش تورا مادر نبستم رفتی ار دستم
خاک بر عهد من و عهد و پیمانم بی تو کی مانم
جانم تازه جوانم کن ترک میدان ارام جانم
مهیمنیان از غم شهزاده اکبر میزند برسر
شافع روز جایش خالق اکبر در صف محشر
جانم تازه جوانم کن ترک میدان ارام جانم
ای اکبر لیلا تاج سر لیلا
مادر ز فراقت خون شد دل لیلا
بنشین به بر من ای همسفر من
از هجر خود ننما خونیین جگر من
حجلت نبستم در غرات نشستم
تا روز قیامت خون به دل من هستم
در عزاداری بوشهری ابتدامراسم سنج ودمام(دمبام)که به منظورخبر کردن مردم برای سینه زنی است صورت میگیرد. که این مراسم شامل هفت نوازنده ی دمام و هفت نوازنده ی سنج است ومدت آن به سی تا چهل و پنج دقیقه می رسد .
بعد از مراسم سنج و دمام سینه زنی با مداحی پیشخون مسجد آغاز می شود . که معمولا افراد کمی و با سنین کم در این مرحله شرکت می کنند و در این مرحله سینه زنی زیاد گرم نیست.
معمولا یک نفر به عنوان سینه گردان(بر ساز) بر های سینه را تنظیم می کند. بعد از آن که برها به دو یا سه و یا یک بر بزرگ رسید نوحه خوان اصلی وارد صحنه می شودو در کانون دایره ی سینه ایستاده جای می گیرد. او شش تا ده نوحه را می خواند و زمانی که سینه ضرب تندتری بگیرد و به نقطه ی اوج برسد ناگهان می گوید واحد و سینه زن به جای این که در هر بار دو بار سینه بزند یک بار می زند و آن قدر ریتم واحد در آ خر تند می شود که انگار در هر دو بار سینه زن سینه می زند.
سرزمین بوشهر از جمله مناطقی است که ریشه در اعصار کهن تاریخ دارد. قدیمی ترین نشانه های به دست آمده از سکونت انسان در این سرزمین به عهد عیلامی و تمدن بین النهرین بر میگرد . در اوایل هزاره ی دوم قبل از میلاد سلسله ی جدیدی در عیلام ظهور کرد که بر منطقه ی وسیعی از دشت ها و کوه ها شامل بخش مهمی از سواحل خلیج فارس و استان بوشهر حکومت می کرد
واژه ی بوشهر صورت تغییر یافته ی کلمه ی بوخت اردشیر به معنای شهری که اردشیر بابکان ( نخستین پادشاه ساسانی) از آن رهایی یافته است.
بر گرفته از جغرافیای دوم دبیرستان